شعری از صمد تحویداری
"ترانه ی سیاه شب"
تمام شب ، هر شب
سیاه مست غریبی ز قعر آینه ای
به گریه می گوید
" بیا بخند برادر
برای خندیدن
فقط دهان کافیست
حراج توبه ها وحشت سیاهی را
ز قلب مرتعش روزها نمی راند
بیا نفس بکشیم
که زیر آب غنودن و بندگی کردن
ادای زالو هاست
بیا برای رهایی دمی به خمره زنیم
و غصه ی شب تنهایی زمستان را
میام مردم میخانه سرشکن بکنیم
و سر به زانوی پر مهر شیشه بگذاریم
و اشک های نجیب برادری ها را
برای مردم میخانه ارمغان ببریم"
تمام شب ، هر شب
سیاه مست غریبی ز قعر آینه ای
به گریه می گوید
" بیا بخند برادر
بیا بخند ، بخند"
صمد تحویلداری
+ نوشته شده در چهارشنبه یکم آبان ۱۳۹۲ ساعت 14:33 توسط NEGAR
|